گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر خانواده
جلد اول
أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِ  یا ... » .69
آیه



« إِنَّا أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِیا لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ »
صفحه 222 از 391
ترجمه
ما آن را قرآن عربی نازل کردیم تا شما درك کنید (و بیندیشید). ( 2 / یوسف)
شرح آیه از تفسیر نمونه
هدف تنها قرائت و تلاوت و تیمّن و تبرّك با خواندن آیات آن نیست، بلکه هدف نهایی درك است، درکی نیرومند و پرمایه که
تمام وجود انسان را به سوي عمل دعوت کند. اما عربی بودن قرآن علاوه بر این که زبان عربی به شهادت آنها که اهل مطالعه در
زبانهاي مختلف جهانند، آن چنان زبان وسیعی است که میتواند ترجمان لسان وحی باشد و مفاهیم و ریزه کاريهاي سخنان خدا
را بازگو کند، علاوه بر این، مسلم است که اسلام از جزیره عربستان از یک کانون تاریکی و ظلمت و توحش و بربریت طلوع کرد
و در درجه اول میبایست مردم آن سامان را گرد خود جمع کند، آن چنان گویا و روشن باشد که آن افراد بیسواد و دور از علم و
دانش را تعلیم دهد و در پرتو تعلیمش دگرگون سازد و یک هسته اصلی براي نفوذ این آیین در سایر مناطق جهان به وجود آورد.
البته قرآن با این زبان براي همه مردم جهان قابل فهم نیست (و به هر زبان دیگري بود نیز همین گونه بود) زیرا ما یک زبان جهانی
که همه مردم دنیا آن را بفهمند نداریم، ولی این مانع از آن نخواهد شد که سایر مردم جهان از ترجمههاي آن بهره گیرند و یا از
آن بالاتر با آشنایی تدریجی به این زبان، خود آیات را لمس کنند و مفاهیم وحی را از درون همین الفاظ درك نمایند. به هر حال
که در ده مورد از قرآن تکرار شده پاسخی است به آنها که پیامبر را متهم میکردند که او این آیات را از یک « عربی بودن » تعبیر به
فرد عجمی یاد گرفته و محتواي قرآن یک فکر وارداتی است و از نهاد وحی نجوشیده است. ضمنا این تعبیرات پی در پی این وظیفه
را براي همه مسلمانان به وجود میآورد که همگی باید بکوشند و زبان عربی را به عنوان زبان دوم خود به صورت همگانی
بیاموزند از این نظر که زبان وحی و کلید فهم حقایق اسلام است.
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
اُحِبُّ الْعَرَبَ لِثَلاثٍ: لاِِنّی عَرَبِیٌّ، وَ الْقُرآنُ » : از پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله آورده است که فرمود « ابن عبّاس » ( (صفحه 369
من [زبان] عرب را به خاطر سه چیز دوست میدارم: 1 نخست بدان دلیل که خود از امّت عرب ؛ « عَرَبِیٌّ، وَ کَلامُ اَهْلِ الْجَنَّۀِ عَرَبِیٌّ
هستم، 2 و بدان جهت که کتاب پر شکوه خدا به زبان عربی فرود آمده است. 3 و دیگر به خاطر اینکه زبان بهشتیان عربی است و
در بهشت پر طراوت و زیباي خدا به زبان عربی گفتگو میشود. لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ باشد که شما مفاهیم قرآن را دریابید و آنچه در آن
( آمده است بدانید. (صفحه 370
70 . آیه (أَحْسَنَ الْقَصَصِ در برابر تو است)
اشاره
نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیْکَ أَحْسَنَ الْقَ َ صصِ بِما أَوْحَیْنا إِلَیْکَ هذَا الْقُرْآنَ وَ إِنْ کُنْتَ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الْغافِلینَ ما بهترین سرگذشت را بر تو بازگو
کردیم، از طریق وحی کردن این قرآن به تو، هر چند پیش از آن از غافلان بودي. ( 3 / یوسف)
شرح آیه از تفسیر نمونه
صفحه 223 از 391
را قرینه آن « بِمآ اَوْحَیْنآ اِلَیْکَ هذَا الْقُرْآنَ » اشاره به مجموعه قرآن است و جمله « أَحْسَنَ الْقَ َ صصِ » بعضی از مفسران معتقدند که
در اینجا تنها به معنی داستان نیست، بلکه از نظر ریشه لغت به معنی جستجو از آثار چیزي است و هر چیز که پشت « قِصَّۀ » میدانند و
میگوید و از آن جا که به هنگام شرح و بیان یک موضوع، کلمات و جملهها پی در پی بیان « قِصَّۀ » سر هم قرار گیرد، عرب به آن
نامیدهاند. به هر حال خداوند مجموعه این قرآن که زیباترین شرح و بیان و فصیحترین و بلیغترین الفاظ « قِصَّۀ » میشوند، این کار را
را با عالیترین و عمیقترین معانی آمیخته که از نظر ظاهر زیبا و فوقالعاده شیرین و گوارا و از نظر باطن بسیار پرمحتوا است اَحْسَنُ
الْقَ َ صصِ نامیده است. در روایات متعددي نیز مشاهده میکنیم که این تعبیر درباره مجموعه قرآن به کار رفته است هر چند این
روایات به عنوان تفسیر آیه مورد بحث وارد نشده است. مثلًا در حدیثی که علی بن ابراهیم از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل کرده
در خطبهاي از امیر مؤمنان « روضه کافی » 1) در کتاب ) .« وَ اَحْسَنُ الْقَ َ صصِ هذَا الْقُرْآنُ: بهترین قصهها این قرآن است » : میخوانیم
اِنَّ اَحْسَنَ الْقَ َ صصِ وَ اَبْلَغَ الْمَوْعِظَۀِ وَ اَنْفَعَ التَّذَکُّرِ کِتابُ اللّهِ عَزَّ ذِکْرُهُ: بهترین داستانها و رساترین موعظهها و » : علی چنین نقل شده که
، جلد 2 ، « نور الثقلین » 2) ولی پیوند آیات آینده که سرگذشت یوسف را 1 و 2 ) .« سودمندترین تذکرها کتاب خداوند متعال است
صفحه 49 . (صفحه 371 ) بیان میکند با آیه مورد بحث آن چنان است که ذهن انسان بیشتر متوجه این معنی میشود که خداوند
نامیده است و حتی شاید براي بسیاري به هنگام مطالعه آیات آغاز این سوره غیر از این معنی « اَحْسَنُ الْقَ َ صصِ » داستان یوسف را
چیزي به ذهن نیاید. اما بارها گفتهایم که مانعی ندارد اینگونه آیات براي بیان هر دو معنی باشد، هم قرآن به طور عموم اَحْسَ نُ
الْقَ َ صصِ است و هم داستان یوسف به طور خصوص. چرا این داستان بهترین داستان نباشد؟ با این که در فرازهاي هیجانانگیزش
ترسیمی از عالیترین درسهاي زندگی است. حاکمیت اراده خدا را بر همه چیز در این داستان به خوبی مشاهده میکنیم سرنوشت
شوم حسودان را با چشم خود میبینیم و نقشههاي نقش بر آب شده آنها را مشاهده میکنیم. ننگ بیعفتی، عظمت و شکوه
پارسایی و تقوي را در لابلاي سطورش مجسم میبینیم. منظره تنهایی یک کودك کم سن و سال را در قعر چاه، شبها و روزهاي
یک زندانی بیگناه را در سیاهچال زندان، تجلی نور امید از پس پردههاي تاریک یأس و نومیدي و بالاخره عظمت و شکوه یک
حکومت وسیع که نتیجه آگاهی و امانت است، همه در این داستان از مقابل چشم انسان رژه میرود. لحظاتی را که سرنوشت یک
ملت با یک خواب پرمعنی دگرگون میشود و زندگی یک قوم و جمعیت در پرتو آگاهی یک زمامدار بیدار الهی از نابودي نجات
مییابد و دهها درس بزرگ دیگر در این داستان منعکس شده است چرا اَحْسَ نُ الْقَ َ صصِ نباشد؟ منتها اَحْسَ نُ الْقَ َ صصِ بودن
سرگذشت یوسف به تنهایی کافی نیست، مهم این است که در ما آن چنان شایستگی باشد که بتوانیم این همه درس بزرگ را در
روح خود جاي دهیم. بسیارند کسانی که هنوز به داستان یوسف به عنوان یک ماجراي عشقی جالب مینگرند، همچون چارپایانی
که به یک باغ پر طراوت و پر گل، تنها به صورت یک مشت علف براي سدّ جوع مینگرند و هنوز بسیارند کسانی که با دادن شاخ
و برگهاي دروغین به این داستان سعی دارند از آن یک ماجراي سکسی بسازند، این از عدم شایستگی و قابلیت محل است وگرنه
اصل داستان همه گونه ارزشهاي والاي انسانی را در خود جمع کرده است و در آینده به خواست خدا خواهیم دید که نمیتوان به
آسانی از فرازهاي جامع و زیباي این داستان گذشت و به گفته شاعر شیرین (صفحه 372 ) سخن گاه در برابر جاذبههاي این داستان
.« بوي گل انسان را چنان مست میکند که دامنش از دست میرود »
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
وَ إِنْ کُنْتَ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الْغافِلینَ. و بیگمان، پیش از اینکه ما این کتاب آسمانی را به تو وحی نماییم، در مورد آن از بیخبران
بودي. به باور پارهاي ممکن است منظور این باشد که: پیش از فرود آن، از سوي خدا بر تو، از غافلان بودي و از مقررات و احکام
( و مفاهیم قرآن، یا از چگونگی سرگذشت یوسف چیزي نمیدانستی. (صفحه 373
صفحه 224 از 391
71 . آیه (رؤیا و خواب دیدن)
اشاره
إِذْ قالَ یُوسُفُ لِأَبیهِ یا أَبَتِ إِنِّی رَأَیْتُ أَحَ دَ عَشَرَ کَوْکَباً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ رَأَیْتُهُمْ لی ساجِدینَ (به خاطر آر) هنگامی را که یوسف به
پدرش گفت: پدرم! من در خواب دیدم یازده ستاره و خورشید و ماه در برابر من سجده میکنند. ( 4 / یوسف)
شرح آیه از تفسیر نمونه
قرآن داستان یوسف را از خواب عجیب و پرمعنی او آغاز میکند، زیرا این خواب در واقع نخستین فراز زندگی پر تلاطم یوسف
محسوب میشود. یک روز صبح با هیجان و شوق به سراغ پدر آمد و پرده از روي حادثه تازهاي برداشت که در ظاهر چندان مهم
یوسف گفت: پدرم! من دیشب در خواب یازده ستاره را » . نبود اما در واقع شروع فصل جدیدي را در زندگانی او اعلام میکرد
.« دیدم که از آسمان فرود آمدند و خورشید و ماه نیز آنها را همراهی میکردند، همگی نزد من آمدند و در برابر من سجده کردند
ابن عباس میگوید: یوسف این خواب را در شب جمعه که مصادف با شب قدر، (شب تعیین سرنوشتها و مقدرات بود) دید. در
این که یوسف به هنگام دیدن این خواب چند سال داشت، بعضی نه سال، بعضی دوازده سال و بعضی هفت سال، نوشتهاند، قدر
به عنوان تأکید و قاطعیت در این آیه « رَأَیْتُ » مسلم این است که درآن هنگام بسیار کمسن و سال بود. قابل توجه این که: جمله
تکرار شده است اشاره به این که من چون بسیاري از افراد که قسمتی از خواب خود را فراموش میکنند و با شک و تردید از آن
سخن میگویم نیستم، من با قطع و یقین دیدم که یازده ستاره و خورشید و ماه در برابرم سجده کردند، در این موضوع شک و
که براي جمع مذکر عاقل است در مورد خورشید و ماه و ستارگان به کار رفته، « هُمْ » تردیدي ندارم. نکته دیگر این که ضمیر
اشاره به این که سجده آنها یک امر تصادفی نبود بلکه پیدا بود روي حساب همچون افراد عاقل و هوشیار .« ساجِدین » همچنین کلمه
سجده میکنند. البته روشن است که منظور از سجده در اینجا خضوع و (صفحه 374 ) تواضع میباشد وگرنه سجده به شکل سجده
معمولی انسانها در مورد خورشید و ماه و ستارگان مفهوم ندارد.
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
آن خواب شگفت انگیز
یعقوب، که پدر یوسف، قهرمان بهترین داستانهاست، بنده خالص خدا و فرزند اسحاقِ پیامبر و اسحاق نیز فرزند ابراهیم است. در
روایت است که پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله در تجلیل از ریشه و تبار یوسف، او را شخصیت گرانقدر و بزرگواري میخواند
که از تبار پدران گرانقدري چون: یعقوب، اسحاق و ابراهیم، پدر و پیشواي توحیدگرایان گیتی است.
مفهوم سجده خورشید و ماه و ستارگان در برابر یوسف علیهالسلام
در مورد مفهوم این سجده نیز بحث است. به باور برخی منظور از سجده خورشید و ماه و ستارگان که نشانگر سجده پدر و مادر و
برادران یوسف در برابر اوست همان سجده شناخته شده است که نه به هدف پرستش، بلکه به هدف گرامی داشتِ او انجام
( پذیرفت. امّا برخی بر آنند که منظور از سجده در اینجا، نهایت خضوع و احترام است. (صفحه 375
قالَ یا بُنَیَّ لا ... » .72
صفحه 225 از 391
قالَ یا بُنَیَّ لا ... » .72
آیه
« قالَ یا بُنَیَّ لا تَقْصُصْ رُؤْیاكَ عَلی إِخْوَتِکَ فَیَکیدُوا لَکَ کَیْداً إِنَّ الشَّیْطانَ لِلْإِنْسانِ عَدُوٌّ مُبینٌ »
ترجمه
گفت: فرزندم! خواب خود را براي برادرانت بازگو مکن که براي تو نقشه خطرناك میکشند، چرا که شیطان دشمن آشکار انسان
است. ( 5 / یوسف)
شرح آیه از تفسیر نمونه
این خواب هیجان انگیز و معنی دار یعقوب پیامبر را در فکر فرو برد: خورشید و ماه و ستارگان آسمان؟ آن هم یازده ستاره؟ فرود
آمدند و در برابر فرزندم یوسف سجده کردند، چه قدر پرمعنی است؟ حتما خورشید و ماه، من و مادرش (یا من و خالهاش)
میباشیم و یازده ستاره، برادرانش، قدر و مقام فرزندم آن قدر بالا میرود که ستارگان آسمان و خورشید و ماه سر بر آستانش
میسایند، آن قدر در پیشگاه خدا عزیز و آبرومند میشود که آسمانیان در برابرش خضوع میکنند، چه خواب پرشکوه و جالبی؟
بلکه آن را به صورت یک امر قطعی و مخصوصا با « میترسم برادران قصد سویی درباره تو کنند » : جالب این که یعقوب نگفت
« یوسف » که دلیل بر تأکید است بیان کرد، چرا که از روحیات سایر فرزندانش باخبر بود و حساسیت آنها را نسبت به « کَیْد » تکرار
میدانست، شاید برادران نیز از تعبیر کردن خواب بیاطلاع نبودند، به علاوه این خواب خوابی بود که تعبیرش چندان پیچیدگی
نداشت. از طرفی این خواب، شبیه خوابهاي کودکانه به نظر نمیرسید، کودك ممکن است خواب ماه و ستاره را ببیند، اما این که
ماه و ستارگان به صورت موجوداتی عاقل و باشعور در برابر او سجده کنند، این یک خواب کودکانه نیست و روي این جهات جا
( داشت که یعقوب نسبت به افروخته شدن آتش حسد برادران نسبت به یوسف بیمناك باشد. (صفحه 376
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
تصوّر مفهوم و معنا در خواب یا پندار دیدن؛ چرا که در خواب خرد انسان در حال خمودي است و چون انسان مفهوم و معنا :« رُؤْیا »
را تصوّر میکند، چنین میپندارد که آن را دیده است. این گفتار یعقوب بر این اساس بود که خواب پیامبران به مفهوم نوعی از
وحی الهی به آنان است و او میدانست که برادران یوسف پیام این خواب را در خواهند یافت و از برتري یوسف بیمناك شده و به
آفت حسد دچار گردیده و به راه خطرناکی گام خواهند سپرد. إِنَّ الشَّیْطانَ لِلْإِنْسانِ عَدُوٌّ مُبینٌ. چرا که دشمنی شیطان با انسان
( آشکار است و او دشمنی تو را بر دل آنان افکنده و آنان را وامیدارد تا به تو زیانی برسانند. (صفحه 377
وَ کَذلِکَ یَجْتَبیکَ رَبُّکَ ... » .73
آیه
وَ کَ ذلِکَ یَجْتَبیکَ رَبُّکَ وَ یُعَلِّمُکَ مِنْ تَأْویلِ الْأَحادیثِ وَ یُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ وَ عَلی آلِ یَعْقُوبَ کَما أَتَمَّها عَلی أَبَوَیْکَ مِنْ قَبْلُ »
« إِبْراهیمَ وَ إِسْحاقَ إِنَّ رَبَّکَ عَلیمٌ حَکیمٌ
صفحه 226 از 391
ترجمه
و اینگونه پروردگارت تو را برمیگزیند و از تعبیر خوابها به تو میآموزد و نعمتش را بر تو و بر آل یعقوب تمام و کامل میکند،
همانگونه که پیش از این بر پدرانت ابراهیم و اسحاق تمام کرد، پروردگار تو عالم و حکیم است. ( 6 / یوسف)
شرح آیه از تفسیر نمونه
اشاره
در اصل به معنی بازگشت دادن چیزي است و هر کار یا هر سخن به هدف نهایی برسد به آن تأویل میگویند، تحقق « تَأْویل »
به معنی نقل یک ماجرا است و از آن جا که انسان خواب خود را « حَ دیث » جمع « اَحادیث » . خارجی خواب نیز مصداق تأویل است
براي این و آن نقل میکند در اینجا کنایه از خواب است. این خواب تنها بیانگر عظمت مقام یوسف در آینده از نظر ظاهري و مادي
نبود، بلکه نشان میداد که او به مقام نبوت نیز خواهد رسید، چرا که سجده آسمانیان دلیل بر بالا گرفتن مقام آسمانی او است.
مسأله رؤیا و خواب دیدن، همیشه از مسائلی بوده است که فکر افراد عادي و دانشمندان را از جهات مختلفی به خود جلب کرده
است. این صحنههاي زشت و زیبا، وحشتناك و دلپذیر، سرور آفرین و غمانگیز که انسان در خواب میبیند چیست؟ آیا اینها مربوط
به گذشته است که در اعماق روح انسان لانه کرده و یا تغییرات و تبدیلاتی خودنمایی میکنند و یا مربوط به آینده است که به
وسیله دستگاه گیرنده حساس روح آدمی از طریق ارتباط مرموزي از حوادث آینده عکسبرداري مینماید و یا انواع و اقسام مختلفی
دارد که بعضی مربوط به گذشته و بعضی مربوط به آینده و قسمتی نتیجه تمایلات و خواستهاي ارضا نشده است. قرآن در آیات
متعددي صراحت دارد که حداقل، پارهاي از خوابها، انعکاسی از آینده دور یا نزدیک میباشد. در داستان خواب یوسف که در
آیات فوق خواندیم و همچنین داستان خواب زندانیان که در آیه 36 همین سوره و داستان خواب عزیز که در آیه 43 خواهد
(صفحه 378 ) آمد به چند نمونه خواب برخورد میکنیم که همه آنها از حوادث آینده پرده برداشته است، بعضی از این حوادث
نسبتا دور مانند خواب یوسف که میگویند بعد از چهل سال به تحقق پیوست و بعضی در آینده نزدیکتر مانند خواب عزیز مصر و
دیگري نیز شده، مانند رؤیاي پیغمبر صلی الله « خوابهاي تعبیردار » هم بندهاي یوسف به وقوع پیوست. در غیر این سوره اشاره به
علیه و آله که در سوره فتح به آن اشاره شده و خواب ابراهیم که در سوره صافات آمده است (این خواب، هم فرمان الهی بود و هم
اَلرُّؤْیا ثَلاثَۀٌ بُشْري مِنَ اللّهِ وَ تَحْزینٌ مِنَ الشَّیْطانِ » : تعبیر داشت). جالب این که در روایتی از پیامبر صلی الله علیه و آله چنین میخوانیم
وَ الَّذي یُحَ دِّثُ بِهِ الاِْنْسانُ نَفْسُهُ فَیَراهُ فی مَنامِه: خواب و رؤیا سه گونه است گاهی بشارتی از ناحیه خداوند است گاه وسیله غم و
1) روشن است که ) .« اندوه از سوي شیطان و گاه مسائلی است که انسان در فکر خود میپروراند و آن را در خواب میبیند
خوابهاي شیطانی چیزي نیست که تعبیر داشته باشد، اما خوابهاي رحمانی که جنبه بشارت دارد حتما باید خوابی باشد که از
حادثه مسرتبخش در آینده پرده بردارد. به هر حال لازم است در اینجا به نظرات مختلف که درباره حقیقت رؤیا ابراز شده به طور
فشرده اشاره کنیم: درباره حقیقت رؤیا، تفسیرهاي زیادي شده است که میتوان آنها را به دو بخش تقسیم کرد: 1 تفسیر مادي 2
تفسیر روحی ماديها میگویند رؤیا چند علت میتواند داشته باشد: الف ممکن است خواب دیدن و رؤیا نتیجه مستقیم کارهاي
روزانه انسان باشد، یعنی آن چه براي انسان در روزهاي گذشته روي داده به هنگام خواب در مقابل فکرش مجسم گردد. ب ممکن
است یک سلسله آرزوهاي برآورده نشده باعث دیدن خوابهایی شود، همانطور که شخصی تشنه، آب در خواب میبیند و کسی
، جلد 14 ، « بحار الانوار » - که در انتظار سفر کردهاي است آمدن او را از سفر به خواب میبیند (و از قدیم گفتهاند شتر ***** 1
صفحه 441 ، بعضی از دانشمندان قسم چهارمی بر این خوابها افزودهاند و آن خوابی است که نتیجه مستقیم وضع مزاجی و
صفحه 227 از 391
جسمانی انسان است و در بحثهاي آینده به آن اشاره خواهد شد. (صفحه 379 ) در خواب بیند پنبه دانه). … ج ممکن است ترس
از چیزي باعث شود که انسان خواب آن را ببیند زیرا مکرر تجربه شده است کسانی که از دزد وحشت دارند شب خواب دزد
و پیروان مکتب « فروید » .( میبینند (ضرب المثل معروف دور از شتر به خواب و خواب آشفته نبین اشاره به همین حقیقت است
فروید یک نوع تفسیر و تعبیر مادي دیگري براي خواب دارند: آنها طی مقدمات مشروحی اظهار میدارند که: خواب و رؤیا عبارت
به عرصه خودآگاهی روي « من » است از ارضاي تمایلات واپس زده و سر کوفتهاي که همیشه با تغییر و تبدیلهایی براي فریب
آنچه به تفکرات روزانه و ) « بخش آگاه » میآورند. توضیح این که: بعد از قبول این مسأله که روان آدمی مشتمل بر دو بخش است
آنچه در ضمیر باطن به صورت یک میل ارضا نشده پنهان ) « بخش ناآگاه » معلومات ارادي و اختیارات انسان ارتباط دارد) و
گردیدهاست) میگویند: بسیار میشود امیالی که ما داریم و به عللی نتوانستیم آنها را ارضا کنیم و در ضمیر باطن ما جاي گرفتهاند،
به هنگام خواب که سیستم خودآگاه از کار میافتد براي یک نوع اشباع تخیلی به مرحله خودآگاه روي میآورند، گاهی بدون
تغییر منعکس میشوند (همانند عاشقی که محبوب از دست رفته خود را در عالم خواب مشاهده میکند) و گاهی تغییر شکل داده و
همیشه مربوط به گذشته است و از « رؤیا » به صورتهاي مناسبی منعکس میشوند که در این صورت نیاز به تعبیر دارند. بنابراین
باشند و به همین جهت براي درمان بیماريهاي « ضمیر ناآگاه » آینده هرگز خبر نمیدهد، تنها میتواند وسیله خوبی براي خواندن
روانی که متکی به کشف ضمیر ناآگاه است بسیار میشود که از خوابهاي بیمار کمک میگیرند. بعضی از دانشمندان غذا شناس
« خون » رابطه قائل هستند و معتقدند که مثلًا اگر انسان در خواب ببیند از دندانش « نیازهاي غذایی بدن » و « خواب و رؤیا » میان
میچکد لابد ویتامین ث بدن او کم شده است و اگر در خواب ببیند موي سرش سفید گشته معلوم میشود گرفتار کمبود ویتامین
ب شده است و اما فلاسفه روحی تفسیر دیگري براي خوابها دارند، آنها میگویند، خواب و رؤیا بر چند قسم است: 1 خوابهاي
مربوط به گذشته زندگی و امیال و آرزوها که بخش مهمی (صفحه 380 ) از خوابهاي انسان را تشکیل میدهد. 2 خوابهاي
پریشان و نامفهوم که معلول فعالیت و توهّم و خیال است (اگر چه ممکن است انگیزههاي روانی داشته باشد). 3 خوابهایی که
مربوط به آینده است و از آن گواهی میدهد. شک نیست که خوابهاي مربوط به زندگی گذشته و جان گرفتن و تجسم
أَضْ غاثُ » صحنههایی که انسان در طول زندگی خود دیده است تعبیر خاصی ندارد، همچنین خوابهاي پریشان و به اصطلاح
که نتیجه افکار پریشان و همانند افکاري است که انسان در حال تب و هذیان پیدا میکند نیز تعبیر خاصی نسبت به مسائل « أَحْلامٍ
آینده زندگی نمیتواند داشته باشد، اگر چه روانشناسان و روانکاوان از آنها به عنوان دریچهاي براي دست یافتن به ضمیر ناآگاه
بشري استفاده کرده و آنها را کلیدي براي درمان بیماريهاي روانی میدانند، بنابراین تعبیر خواب آنها براي کشف اسرار روان و
سرچشمه بیماريها است نه براي کشف حوادث آینده زندگی و اما خوابهاي مربوط به آینده نیز داراي دو شعبه است، قسمتی
خوابهاي صریح و روشن میباشند که به هیچ وجه تعبیري نمیخواهند و گاهی بدون کمترین تفاوتی با نهایت تعجب، در آینده
دور یا نزدیک تحقق میپذیرد میباشد. دوم خوابهایی است که در عین حکایت از حوادث آینده بر اثر عوامل خاص ذهنی و
روحی تغییر شکل یافته و نیازمند به تعبیر است. براي هر یک از این خوابها نمونههاي زیادي وجود دارد که همه آنها را نمیتوان
انکار کرد، نه تنها در منابع مذهبی و کتب تاریخی نمونههایی از آن ذکر شده بلکه در زندگی خصوصی خود ما یا کسانی که
میشناسیم مکرر رخ داده است به اندازهاي که هرگز نمیتوان همه را معلول تصادف دانست. در اینجا چند نمونه از خوابهایی که
به طرز عجیبی پرده از روي حوادث آینده برداشته و از افراد مورد اعتماد شنیدهایم یادآور میشویم. 1 - یکی از علماي معروف و
کاملاً مورد وثوق همدان مرحوم آخوند ملا علی از مرحوم آقامیرزا عبد النبی که از علماي بزرگ تهران بود چنین نقل میکرد:
هنگامی که در سامرا بودم هر سال مبلغی در حدود یکصد تومان از مازندران براي من فرستاده (صفحه 381 ) میشد و به اعتبار
همین موضوع قبلًا که نیاز پیدا میکردم قرضهایی مینمودم و به هنگام وصول آن وجه، تمام بدهیهاي خود را ادا میکردم. یک
صفحه 228 از 391
سال به من خبر دادند که امسال وضع محصولات بسیار بد بوده و بنابراین وجهی فرستاده نمیشود، بسیار ناراحت شدم و با همین
فکر ناراحت خوابیدم، ناگهان در خواب پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله را دیدم که مرا صدا زد و گفت: فلان کس! برخیز در آن
دولاب را باز کن (اشاره به دولابی کرد) و یک صد تومان در آن هست بردار. از خواب بیدار شدم چیزي نگذشت در خانه را زدند
بعد از ظهر بود، دیدم فرستاده مرحوم میرزاي شیرازي مرجع بزرگ تقلید شیعیان است گفت: میرزا شما را میخواهد. من تعجب
کردم که در این موقع براي چه آن مرد بزرگ مرا میخواهد رفتم دیدم در اطاق خود نشسته، (من خواب خود را به کلی فراموش
کرده بودم) ناگاه مرحوم میرزاي شیرازي به من گفت: میرزا عبد النبی در آن دولاب را باز کن و یک صد تومان در آن جا هست
بردار، بلافاصله داستان خواب به نظرم آمد و از این حادثه سخت تعجب کردم خواستم چیزي بگویم، احساس کردم او مایل نیست
سخنی در این زمینه گفته شود، وجه را برداشتم و بیرون آمدم. 2 - دوستی که مورد اعتماد است نقل میکرد نویسنده کتاب
مرحوم تبریزي فرزندي داشت دست راست او ناراحت بود(شاید روماتیسم شدید داشت) به طوري که به زحمت « ریحانۀالادب »
میتوانست قلم به دست بگیرد، بنا شد براي معالجه به آلمان برود او میگوید: در کشتی که بودم خواب دیدم مادرم از دنیا رفته
است، تقویم را باز کردم و جریان را با قید روز و ساعت نوشته، چیزي نگذشت که به ایران آمدم جمعی از بستگان به استقبال من
آمدند دیدم لباس مشکی در تن دارند، تعجب کردم و جریان خواب به کلی از خاطرم رفته بود، بالاخره تدریجا به من حالی کردند
که مادرم فوت کرده، بلافاصله به یاد جریان خواب افتادم، تقویم را بیرون آوردم و روز فوت را سؤال کردم دیدم درست در همان
ذیل آیات مربوط به سوره « فی ظِلالِ الْقُرْآنِ » روز مادرم از دنیا رفته بود. 3 - نویسنده معروف اسلامی سید قطب در تفسیر خود
چنین مینویسد: اگر من تمام آن چه درباره رؤیا گفتهاید انکار کنم هیچگاه نمیتوانم جریانی را که براي خودم (صفحه « یوسف »
382 ) هنگامی که در آمریکا بودم واقع شد انکار نمایم، در آن جا من در خواب دیدم که خواهر زادهام خون چشمانش را فراگرفته
بود و قادر به دیدن نیست (خواهرزادهام با سایر اعضاي خانوادهام در مصر بودند) من از این جریان متوحش شدم، فورا نامهاي براي
خانوادهام به مصر نوشتم و مخصوصا از وضع چشم خواهرزادهام سؤال کردم، چیزي نگذشت که جواب نامه به دستم رسید نوشته
بودند که چشم او مبتلا به خونریزي داخلی شده و قادر به دیدن نیست و هم اکنون مشغول معالجه است. قابل توجه این که
خونریزي داخلی چشم او طوري بود که در مشاهده معمولی قابل رؤیت نبود و تنها با وسایل پزشکی دیدن آن میسر بود ولی به هر
حال از بینایی چشم محروم گشته بود، من حتی این خونریزي درونی را در خواب به شکل آشکار دیدم. خوابهایی که پرده از
روي اسراري برداشته و حقایقی مربوط به آینده و یا حقایق پنهانی مربوط به حال را کشف کرده بیش از آن است که حتی افراد دیر
باور بتوانند انگشت انکار روي همه آنها بگذارند و یا آنها را حمل بر تصادف کنند. با تحقیق از دوستان نزدیک خود غالبا
هرگز قابل تعبیر نیستند و تنها با « تفسیر مادي رؤیا » میتوانید به نمونههایی از این خوابها دست یابید، اینگونه خوابها از طریق
تفسیر فلاسفه روحی و اعتقاد به استقلال روح میتوان آنها را تفسیر کرد، بنابراین از مجموع آنها به عنوان شاهدي براي استقلال
( روح میتوان استفاده کرد. ( 1
چگونگی ارتباط رؤیاي یوسف با علم تعبیر خواب او
در آیات مورد بحث خواندیم که یعقوب علاوه بر این که فرزندش را از بازگو کردن خواب خود به برادران برحذر داشت، خواب
را به طور اجمال براي او تعبیر کرد و به او گفت: تو برگزیده خدا خواهی شد و تعبیر خواب به تو خواهد آموخت و نعمتش را بر تو
و آل یعقوب تمام خواهد کرد. دلالت خواب یوسف بر این که او در آینده به مقامهاي بزرگ معنوي و مادي خواهد رسید کاملًا
قابل درك است، ولی این سؤال پیش میآید که مسأله آگاهی یوسف از تعبیر خواب در آینده چگونه از رؤیاي یوسف *****
صفحه 397 . (صفحه 383 ) براي یعقوب، کشف شد؟ آیا این یک خبر تصادفی بود که یعقوب به ، « معاد و جهان پس از مرگ » -1
صفحه 229 از 391
یوسف داد و کار به خواب او نداشت و یا آن را از همان خواب یوسف کشف کرد؟ ظاهر این است که یعقوب این مسأله را از
خواب یوسف فهمید و این ممکن است از یکی از دو راه بوده باشد: نخست این که یوسف در آن سن و سال کم این خواب را به
طور خصوصی و دور از چشم برادران براي پدر نقل کرد (چرا که پدر به او توصیه کرد در کتمان آن بکوشد) و این نشان میدهد
که یوسف نیز از خواب خود احساس خاصی داشت که آن را در جمع مطرح نکرد، وجود چنین احساسی در کودك کم سن و
سالی مانند یوسف دلیل بر این است که او یک نوع آمادگی روحی براي کشف تعبیر خواب، دارد و پدر احساس کرد با پرورش
این آمادگی او در آینده آگاهی وسیعی در این زمینه پیدا خواهد کرد. دیگر این که ارتباط پیامبران با عالم غیب از چند طریق بوده
است: گاهی از طریق الهامات قلبی و گاه از طریق نزول فرشته وحی و گاه از طریق خواب، گرچه یوسف در آن زمان هنوز به مقام
نبوت نرسیده بود اما وقوع چنین خواب معنی داري براي یوسف نشان میداد که او در آینده از این طریق با عالم غیب، ارتباط
خواهد گرفت و طبعا باید تعبیر و مفهوم خواب را بداند تا بتواند چنین رابطهاي داشته باشد.
حفظ اسرار
از درسهایی که این بخش از آیات به ما میدهد درس حفظ اسرار است، که گاهی حتی در مقابل برادران نیز باید عملی شود،
همیشه در زندگی انسان اسراري وجود دارد که اگر فاش شود ممکن است آینده او و جامعهاش را به خطر اندازد، خویشتن داري
در حفظ این اسرار یکی از نشانههاي وسعت روح و قدرت اراده است، چه بسیارند افرادي که به خاطر ضعف در این قسمت
سرنوشت خویش و یا جامعهاي را به خطر افکندهاند و چه بسیارند ناراحتیهایی که در زندگی به خاطر ترك حفظ اسرار براي
لایَکُونُ الْمُؤْمِنُ مُؤْمِنا حَتّی تَکُونَ فیه ثَلاثُ خِصال سُنَّۀٌ مِنْ » : انسان پیش میآید. در حدیثی از امام علی بن موسی الرضا میخوانیم
رَبِّه وَ سُنَّۀٌ مِنْ نَبِیِّه صلی الله علیه و آله وَ سُنَّۀٌ مِنْ وَلِیِّه فَاَمَّا السُّنَّۀُ مِنْ رَبِّه فَکِتْمانُ السِّرِّ وَ اَمَّا السُّنَّۀُ مِنْ نَبِیِّه فَمُداراةُ النّاسِ وَ اَمَّا (صفحه
384 ) السُّنَّۀُ مِنْ وَلِیِّه فَالصَّبْرُ فِی الْبَأْسآءِ وَ الضَّرّآءِ: مؤمن، مؤمن نخواهد بود مگر این که سه خصلت داشته باشد: سنتی از پروردگار و
سنتی از پیامبر و سنتی از امام و پیشوا، اما سنت پروردگار کتمان اسرار است، اما سنت پیامبر مدارا با مردم است و اما سنت امام
البته کتمان سر در این جا بیشتر ناظر به کتمان اسرار دیگران است). ( 1) و در ) « شکیبایی در برابر ناراحتیها و مشکلات میباشد
سِرُّكَ مِنْ دَمِکَ فَلا یَجْرِیَنَّ مِنْ غَیْرِ اَوْداجِکَ: اسرار تو همچون خون تو است که باید تنها در » : حدیثی از امام صادق میخوانیم
(2) .« عروق خودت جریان یابد
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
این واژه در اصل به مفهوم باز گرداندن چیزي به معناي نهانی آن است و هر کار یا سخن و یا خوابی که به هدف نهایی :« تَأْویل »
این واژه جمع حدیث میباشد که به مفهوم بیان یک رویداد و یا ماجراست و از آنجایی :« اَحادیث » . برسد، به آن تأویل میگویند
که انسان خواب خویشتن را براي دیگران باز میگوید، به طور کنایه در مورد خواب به کار میرود. در آیه شریفه بدان دلیل از
تعبیر خوابها به تأویل احادیث تعبیر شده است که از تعبیر آنها آینده مردم و چگونگی رویدادها دریافت میگردد و مفهوم تأویل
نیز، تحقّق آرزوها و آرمانهاي مردم به گونهاي است که در خواب دیدهاند. وَ یُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ و نعمت گران خود را با ارزانی
داشتن رسالت خود بر تو کامل میسازد؛ چرا که مقام والاي رسالت برترین و والاترین نعمتهاي دنیاست. وَ عَلی آلِ یَعْقُوبَ و نیز
بر خاندان یعقوب که آنان را بر اسلام و ایمان ثابت قدم ساخته، به وسیله موقعیت والا و مقام بلند تو به آنان شرافت و کرامتی
صفحه 385 ) رسالت را در ) .« سفینۀ البحار » -2 . طبع جدید، جلد 78 ، صفحه 334 ، « بحار » - شکوهبار ارزانی میدارد و ***** 1
این خاندان قرار میدهد. کَما أَتَمَّها عَلی أَبَوَیْکَ مِنْ قَبْلُ إِبْراهیمَ وَ إِسْحاقَ مفسّران بر آنند منظور آیه این است که: خدا یعقوب و
صفحه 230 از 391
( فرزندانش را از نسل اسحاق قرار داد. (صفحه 386
74 . آیه (قصه زندگی یوسف درسی براي تنظیم روابط خانوادگی است)
اشاره
/ لَقَدْ کانَ فی یُوسُفَ وَ إِخْوَتِهِ آیاتٌ لِلسَّائِلینَ در (داستان) یوسف و برادرانش نشانههاي (هدایت) براي سؤال کنندگان بود. ( 7
یوسف)
شرح آیه از تفسیر نمونه
در این که منظور از این سؤال کنندگان چه اشخاصی هستند بعضی از مفسران (مانند قرطبی در تفسیر الجامع) گفتهاند که این سؤال
کنندگان جمعی از یهود مدینه بودند که در این زمینه پرسشهایی از پیامبر صلی الله علیه و آله میکردند ولی ظاهر آیه مطلق است
چه درسی از این برتر که گروهی .« براي همه افراد جستجوگر آیات و نشانهها و درسهایی در این داستان نهفته است » : و میگوید
از افراد نیرومند با نقشههاي حساب شدهاي که از حسادت سرچشمه گرفته براي نابودي یک فرد ظاهرا ضعیف و تنها، تمام کوشش
خود را به کار گیرند، اما با همین کار بدون توجه او را بر تخت قدرت بنشانند و فرمانرواي کشور پهناوري کنند و در پایان همگی
در برابر او سر تعظیم فرود آورند، این نشان میدهد وقتی خدا کاري را اراده کند میتواند آن را، حتّی به دست مخالفین آن کار،
پیاده کند، تا روشن شود که یک انسان پاك و باایمان تنها نیست و اگر تمام جهان به نابودي او کمر بندند اما تا خدا نخواهد تار
مویی از سر او کم نخواهند کرد.
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
و از جمله این درسهاي عبرت این است که چگونه گروهی از فرزندان پیامبري از پیامبران خدا، نقشه اذیّت و آزار پدر و برادر
خود را طرح کردند و به انگیزه حسادتورزي و بد خواهی تا جایی از ارزشهاي انسانی فاصله گرفتند که حاضر شدند برادر خود
را به چاه افکنند. امّا با همه بد اندیشیهاي آنان، هنگامی که برادرشان در پرتو مهر و قدرت خدا بر آنان اقتدار یافت، چگونه
بزرگوارانه از بیداد آنان گذشت و گناهشان را نادیده گرفت، که حتی به سرزنش و نکوهش آنان نیز زبان باز (صفحه 387 ) نکرد
و راستی که چنین عفو و چنین گذشت و کرامتی برتر از جریان طبیعی است و براي کسی که در اندیشه دین و ثمره دین باوري و
دینداري واقعی است، در این کار بزرگ و عمل قهرمانانه اندرزها و درسهاي عبرت است؛ و نیز این درس بزرگ و سازنده است
که: پس از هر سختی و فشاري، گشایشی خواهد بود و پس از هر رنجی آسایشی؛ و نیز این واقعیت که این سوره مبارکه سند
درستی و راستی رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله است؛ چرا که آن گرانمایه عصرها و نسلها نه دانشگاهی رفته و نه کتابی مطالعه
نموده بود و آوردن این سرگذشت شگفت انگیز و درس آموز جز از راه وحی و رسالت از کجا ممکن و میسر است؟ بااین بیان،
سوره مبارکه یوسف افزون بر بینش دهی و آگاهی بخشیاش به کسانی که در مورد سرگذشت آن حضرت از پیامبر گرامی صلی
الله علیه و آله میپرسیدند، معجزهاي است که درستی رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله و راستی گفتارش را گواهی میکند.
یادآوري میگردد که منظور از برادران یوسف در آیه شریفه، فرزندان یعقوب میباشند؛ چرا که آن حضرت دوازده پسر داشت که
دختر ، « لیا » خوانده میشدند از همسرش « یشجر » و « ریانون » ، « یهود » ، « لاوي » ، « شمعون » ، « روبیل » شش تن آنان که به نامهاي
که دختر خالهاش بود، ولادت یافته بودند. این همسر ارجمند یعقوب، جهان را بدرود گفت و آن حضرت با خواهر وي ، « لیان »
صفحه 231 از 391
پیمان زندگی مشترك بست و از او نیز دو فرزند دیگر که یوسف و بنیامین خوانده میشدند ولادت یافتند و چهار فرزند « راحیل »
( به دنیا آمدند. (صفحه 388 « بلهه » و « زلفه » نام داشتند، از دو کنیزش « آشر » و « حاد » ، « نفتالی » ، « دان » دیگرش که
إِذْ قالُوا لَیُوسُفُ وَ ... » .75
آیه
« إِذْ قالُوا لَیُوسُفُ وَ أَخُوهُ أَحَبُّ إِلی أَبینا مِنَّا وَ نَحْنُ عُصْبَۀٌ إِنَّ أَبانا لَفی ضَلالٍ مُبینٍ »
ترجمه
هنگامی که (برادران) گفتند یوسف و برادرش (بنیامین) نزد پدر از ما محبوبترند در حالی که ما نیرومندتریم، مسلما پدر ما، در
گمراهی آشکار است. ( 8 / یوسف)
شرح آیه از تفسیر نمونه
به معنی جماعت و گروهی است که دست به دست هم میدهند و نسبت به انجام کاري هماهنگ هستند، این کلمه معنی « عُصْ بَۀ »
از یک مادر بودند، که « بنیامین » و « یوسف » جمع دارد و مفردي براي آن نیست. یعقوب دوازده پسر داشت، که دو نفر از آنها
نام داشت، یعقوب نسبت به این دو پسر مخصوصا یوسف محبت بیشتري نشان میداد، زیرا اولًا کوچکترین فرزندان او « راحیل »
از دنیا رفته بود و به « راحیل » محسوب میشدند و طبعا نیاز به حمایت و محبت بیشتري داشتند، ثانیا طبق بعضی از روایات مادر آنها
این جهت نیز به محبت بیشتري محتاج بودند، از آن گذشته مخصوصا در یوسف، آثار نبوغ و فوق العادگی نمایان بود، مجموع این
جهات سبب شد که یعقوب آشکارا نسبت به آنها ابراز علاقه بیشتري کند. برادران حسود بدون توجه به این جهات از این موضوع
و» سخت ناراحت شدند، به خصوص که شاید بر اثر جدایی مادرها، رقابتی نیز در میانشان طبعا وجود داشت، لذا دور هم نشستند
و زندگی پدر را به خوبی اداره « گفتند: یوسف و برادرش نزد پدر از ما محبوبترند، با این که ما جمعیتی نیرومند و کارساز هستیم
میکنیم و به همین دلیل باید علاقه او به ما بیش از این فرزندان خردسال باشد که کاري از آنها ساخته نیست و به این ترتیب با
إِنَّ أَبانا لَفی ضَ لالٍ ) « به طور قطع پدر ما در گمراهی آشکاري است » : قضاوت یک جانبه خود پدر را محکوم ساختند و گفتند
مُبینٍ). آتش حقد و حسد به آنها اجازه نمیداد که در تمام جوانب کار بیندیشند دلایل اظهار علاقه پدر را نسبت به دو کودك
بدانند، چرا که همیشه منافع خاص هر کس حجابی بر روي افکار او میافکند و به قضاوتهایی یک جانبه که نتیجه آن گمراهی از
جاده حق و عدالت است وامیدارد. البته منظور آنها گمراهی دینی و مذهبی نبود چرا که آیات آینده نشان میدهد آنها به بزرگی و
نبوت (صفحه 389 ) پدر اعتقاد داشتند و تنها در زمینه طرز معاشرت به او ایراد میگرفتند.
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
میگویند. پارهاي بر آنند « عُصْبَه » ، به گروهی نیرومند که پشتیبان یکدیگرند و از حقوق وامنیّت و آزادي هم دفاع میکنند :« عُصْ بَۀ »
و « رَهْط » ، « قَوْم » که به یک گروه ده تا پانزده نفري گفته میشود، امّا به باور برخی به گروه ده تا چهل نفري. این واژه به سان واژه
از خود مفرد ندارد. آنگاه را به یاد آور که برادران یوسف گفتند: یوسف و برادرش بنیامین نزد پدرمان یعقوب از ما که « نَفَر »
گروهی نیرومند و پشتیبان یکدیگریم و براي خاندانمان میتوانیم سودبخشتر و مؤثرتر باشیم، محبوترند. آنان بدان دلیل چنین
صفحه 232 از 391
پنداشتند، که یعقوب فرزندش یوسف را بسیار دوست میداشت و او از نظر چهره از زیباترین انسانها به شما میرفت؛ از این رو
برادران بر او حسد ورزیدند و با آگاهی از خواب وي، آفت حسد در جانشان ریشه دوانید و گسترش یافت و آنان را به این تیره
آن دو را بیشتر مورد نوازش ، « بنیامین » بختی سوق داد. به باور پارهاي از مفسّران یعقوب به خاطر خردسالی یوسف و برادر مادریش
قرار داده و به خود نزدیکتر میساخت و همین نکته بر آنان گران آمد. ابو حمزه ثمالی از چهارمین امام نور آورده است که در این
مورد فرمود: رسم یعقوب این بود که هر روز گوسفندي را سر میبرید و بخشی از آن را در راه خدا به محرومان میداد و بخش
دیگرش را براي خانواده سنگین خود مینهاد؛ شب جمعهاي بود که روزه دار با ایمانی از فشار گرسنگی و محرومیت، به در سراي
یعقوب آمد و غذا خواست، اما خاندان یعقوب با اینکه صداي او را شنیدند، تقاضایش را جدّي نگرفته و به او کمک نکردند و او
هنگامی که نومید گردید و تاریکی شب او را فراگرفت، گریه کرد و از گرسنگی خود به خدا شکایت برد و همانگونه شب را
گرسنه به صبح آورد و دگر باره گرسنه و تشنه نیّت روزه کرد؛ و خاندان یعقوب در همسایگی او سیر خفتند و فزونی غذایشان روي
دستشان ماند و همین رویداد باعث گرفتاري آنان و (صفحه 390 ) دچار آمدن پدر به فراق و جدایی محبوبترین عضو خاندانش
گردید. به یعقوب پیام آمد که آماده گرفتاري باش و به تقدیر حکیمانهام خشنود گرد و در مصیبتها شکیبایی پیشه ساز و درست
همان شب بود که یوسف آن خواب شگفتانگیز را دید. إِنَّ أَبانا لَفی ضَ لالٍ مُبینٍ. به راستی که پدرمان در بیراههاي آشکار است؛
چرا که در مورد مهر و محبت به فرزندانش، اصل عدالت را رعایت نکرده و راه افراط و تفریط را در پیش گرفته است. مستی
قدرت و امکانات( 1) از واژه واژه آیه مورد بحث این حقیقت دریافت میگردد که برادران یوسف به فزونی نفرات و نیروي جوانی
و اقتدار ظاهر گروه خویش میبالیدند، به گونهاي که این امکانات و اقتدار آنان را مست و مغرور ساخته بود و همین مستی و غرور،
آنان را در برابر وسوسههاي شیطان رانده شده و شیطان نفس آسیب پذیر ساخته بود و سرانجام آنان را به سوي فاجعهاي سوق داد
که به جاي درست اندیشی و ریشهیابی محبّت بیشتر پدر به یوسف، هم پدر فرزانه را گمراه اعلان کردند و هم حکم تبعید و یا
اعدام برادر خرد سال و بیگناه خویش را دادند و راستی که باید از مستی قدرت و ثروت و امکانات بادآورده و نظارت ناپذیر و
بدون پاسخگو به خدا پناه برد. امیرمؤمنان علیهالسلام در اشاره به این آفت میفرماید: یَنْبَغی لِلْعاقِلِ أنْ یَحْتَرِسَ مِنْ سُکْرِ الْمالِ وَ سُکْرِ
الْقُدْرَةِ وَ سُکْرِ الْعِلْمِ، وَ سُکْرِ الْمَدْحِ، وَ سُکْرِ الشَّبابِ، فَاِنَّ لِکُلِّ ذلِکَ رِیاحا خَبیثَۀً تَسْلُبُ الْعَقْلَ وَ تَسْتَخِفُ الْوَقارَ( 2) بر انسان خردمند و
با اندیشه زیبنده است که از مستی ثروت هنگفت، مستی قدرت باد آورده، مستی دانش، مستی و پستی ستایش و تملّق، مستی و
غرور جوانی و بهاران زندگی به خدا پناه برد و خویشتن را پاس دارد؛ چرا که هر یک از این پستها و موقعیتها و شرایط ویژه،
حال و هوایی پلید و بادي زشت بر سر 1. مترجم. 2. اَلْحَیاة، ج 1، ص 159 . (صفحه 391 ) میوزاند که خرد را نابود و وقار و عظمت
( انسانی را از میان میبرد.